گاهی نجات یک انسان فقط به دستان یک پزشک در اتاق عمل وابسته نیست؛ گاهی صدایی آرام اما مقتدر از آن سوی تلفن می‌تواند مرز بین مرگ و زندگی باشد. در مرکز ارتباطات اورژانس ۱۱۵ تهران، پرستارانی حضور دارند که بدون دیدن بیمار و تنها با تکیه بر دانش، تجربه و تصمیمی در چند ثانیه، جان هزاران نفر را نجات می‌دهند.

جان‌بخشِ پشت تلفن؛ پرستارانی که با صدا نجات می‌دهند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،در دل سازمان اورژانس، بخشی کمتر شناخته‌شده وجود دارد؛ جایی که پرستاران پشت مانیتور و تلفن می‌نشینند، اما نقش‌شان در نجات جان بیماران کمتر از پرستاران بیمارستان‌ها نیست. در این مرکز که به «دیسپچ» معروف است، تماس‌های اضطراری ۱۱۵ پاسخ داده می‌شود و هر ثانیه از آن می‌تواند تعیین‌کننده‌ی سرنوشت انسانی باشد.

پگاه اسکندری، ۳۱ ساله و دارای مدرک کارشناسی پرستاری، یکی از پرستاران باسابقه‌ی این مرکز است. او بیش از ۱۰ سال است که در مرکز دیسپچ اورژانس استان تهران کار می‌کند؛ جایی که تجربه‌اش را نه از بالین بیماران، بلکه از صدها تماس تلفنی روزانه به دست آورده است.

از علاقه کودکی تا نجات جان از پشت خط

اسکندری از دوران کودکی با فضای درمانی غریبه نبوده است. او می‌گوید:
«مادرم در بخش آزمایشگاه بیمارستان کار می‌کرد و من همیشه شیفته‌ی کار پزشکان و پرستاران بودم. بعد از فارغ‌التحصیلی، طرحم را در اورژانس گذراندم و به پیشنهاد دوستی وارد بخش دیسپچ شدم. آنجا بود که فهمیدم حتی با صدایم می‌توانم جان کسی را نجات دهم.»

او می‌گوید در این مرکز یاد گرفته است که باید در چند ثانیه تصمیم بگیرد، در حالی که شاید در بیمارستان برای همان تصمیم ساعت‌ها مشورت انجام شود. «در اینجا تنها ابزار من، گوش و صدایم است.»

تفاوت پرستاری در دیسپچ با بیمارستان

پرستاران بخش دیسپچ روزانه با بیش از ۳۰۰ تماس تلفنی مواجه‌اند؛ تماس‌هایی که می‌تواند از یک تصادف خیابانی تا گازگرفتگی، سکته یا زایمان ناگهانی باشد.
اسکندری می‌گوید:
«در بیمارستان، پرستاران در کنار هم کار می‌کنند و زمان بیشتری دارند، اما من پشت خط تنها هستم. باید آرامش بدهم، شرایط بیمار را ارزیابی کنم، آموزش دهم و در همان حین آمبولانس را اعزام کنم. همه‌ی این‌ها در کمتر از یک دقیقه اتفاق می‌افتد.»

نجات یک خانواده از گازگرفتگی

از خاطرات به‌یادماندنی او، نجات یک خانواده از گازگرفتگی است:
«زن جوانی تماس گرفت، صدایش ضعیف بود و نمی‌توانست درست صحبت کند. متوجه شدم حال خودش و خانواده‌اش طبیعی نیست. وقتی گفت بخاری روشن است، احتمال گازگرفتگی دادم. از او خواستم درها و پنجره‌ها را باز کند و به بیرون برود. خودش نمی‌توانست آدرس بدهد، به همین دلیل به او گفتم از همسایه‌ها کمک بگیرد. دو جوان آمدند و آدرس را دادند. همان‌طور که پشت خط مانده بودم، به آن‌ها آموزش احیای قلبی (CPR) دادم تا وقتی آمبولانس برسد. خوشبختانه همه‌شان نجات پیدا کردند.»

«ما اپراتور نیستیم، پرستاریم»

اسکندری می‌گوید مردم نباید آن‌ها را صرفاً «اپراتور» بدانند:
«ما هم درس پرستاری خوانده‌ایم و با علم‌مان به مردم کمک می‌کنیم. روزی بیش از ۳۰۰ تماس حیاتی می‌گیریم، از تصادف و سکته تا مسمومیت و زایمان. اگر در هر تماس تمرکز نکنیم، ممکن است جان انسانی از بین برود.»

چرا لحن اپراتورهای ۱۱۵ گاهی تند است؟

او در پاسخ به پرسش درباره‌ی لحن محکم برخی از همکارانش می‌گوید:
«ما بداخلاق نیستیم؛ مقتدریم. وقتی کسی در بحران است، باید محکم صحبت کنیم تا او تمرکز کند. اگر بخواهیم با ملایمت بیش از حد برخورد کنیم، وقت از دست می‌رود و ممکن است بیمار جانش را از دست بدهد.»

مزاحمان تلفنی؛ بزرگ‌ترین آفت کار

یکی از مشکلات بزرگ اورژانس، تماس‌های غیرواقعی و شوخی‌آمیز است.
اسکندری با تأسف می‌گوید:
«روزانه حدود هزار تماس مزاحم داریم. گاهی وسط راهنمایی برای احیای بیمار، تماس قطع می‌شود و می‌فهمیم طرف فقط شوخی می‌کرده. این تماس‌ها هم خط اورژانس را اشغال می‌کند و هم انگیزه ما را پایین می‌آورد. شاید در همان لحظه کسی واقعاً نیاز به کمک داشته باشد.»

درخواست از مردم

این پرستار از شهروندان می‌خواهد با رعایت چند نکته به تیم‌های اورژانس کمک کنند:

  1. فقط در شرایط واقعاً اضطراری با ۱۱۵ تماس بگیرند.

  2. آدرس دقیق و شرح‌حال درست بیمار را ارائه دهند.

  3. بدانند که ۱۱۵ مرکز مشاوره عمومی، دارویی یا دامپزشکی نیست.

پشت هر تماس ۱۱۵، صدایی است که نه‌تنها راهنمایی می‌کند، بلکه امید می‌بخشد. صدایی که در ثانیه‌هایی سرنوشت‌ساز، میان مرگ و زندگی می‌ایستد. پرستاران مرکز دیسپچ، قهرمانانی بی‌نام‌اند که شاید هیچ‌گاه چهره‌شان را نبینیم، اما صدایشان، صدای نجات است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha